۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

حواستو جمع کن

همه میدونیم ازدواجهای بدون شناخت ، اکثرا ناموفق و نافرجام هست . مسلما ازدواج باید با شناخت باشه . اما شناخت تا کی و تا چه حد ؟
وقتی با کسی آشنا میشیم و یا وارد یک رابطه میشیم آیا نیازی هست که شما یک سال ، دو سال یا بیشتر وقت و انرژی و زندگیتون رو صرف کسی بکنید که هیچ تعهدی نسبت به همدیگه ندارید؟
زیاد دیدیم روابطی که به قصد شناخت شروع میشه اما سالها طول میکشه و آخرش هم به هیچ چیز جدی ختم نمیشه . حرفم اینه ، عزیز من شما مگه چقدر وقت لازم داری طرفت رو بشناسی یا اون چقدر وقت میخواد شریک آینده زندگیشو بشناسه؟ من فکر نمیکنم شناخت در کمتر از 3 ماه صورت بگیره اما فکرم نمیکنم بیشتر از 8 ماه زمان لازم داشته باشه . شما توی این مدت میتونید طرف رو بشناسید و با شرایط زندگیش و روحیاتش تا حدی که برای شروع زندگی ضرورت داره آشنا بشید .
من زیاد به سوء استفاده از خانمها در یک رابطه اعتقاد ندارم چرا که خود یک خانم معمولا با میل خودش وارد یک رابطه میشه اما هدفها متفاوته . 95% خانمها در شروع یک رابطه به قصد ازدواج و پیدا کردن کسی برای تکمیل زندگی ، وارد میشن . اما بعکس شاید این فقط شامل 10% از آقایون بشه .
حالا زمان میگذره و شناخت صورت میگیره . اگر شناخت پیدا کردید و دیدید مناسب هم نیستید خب به سلامت ، اما اگر مناسب هم بودید حالا دیگه وقتشه رابطه رسمی بشه .
میگن خب ما خواستیم ، اون آقا گفت هنوز زوده ، شرایطش نیست یا بهانه ی دیگه . آخه عزیز من این چه حرفیه این آقا از اول هم که با شما وارد رابطه شده ، از همون اول قصد ازدواج نداشته ، از اول هم فقط به چشم سرگرمی به شما نگاه کرده چرا که اگه شرایطی جور نیست همون اول آشنایی هم نبوده پس چرا وارد رابطه شده ؟
شاید بگن عزیزم من که به شما صدمه ای نمیزنم ، آره چون از نظر آقایون صدمه ، شاید فقط شامل صدمات جسمی و مادی میشه . اما صدمه روحی چطور؟ آیا صدمه روحی هم نمیزنه ؟ آیا شخصیت شما در یک رابطه ای که دیگه میدونید ادامه اش فقط ممکنه منجر به صدمات بیشتر و بی بندوباری بشه ، آیا زیر سوال نمیره ؟
عزیز من قدر خودتو بدون . تو هیچ نیازی نداری محبتت رو ، عشقت رو و انرژی خودت رو صرف رابطه ای کنی که تنها تورو تهی میکنه . تنها تورو خالی از انرژی میکنه . درست فکر کنید . یک رابطه رو فقط تا حدی ادامه بدید که برای شناخت ضرورت داره ، بعد از اون اگه رابطه جدی و رسمی نشد و طرف بهانه گرفت مطمئن باشید هیچ وقت نمی تونه یک مرد قابل اعتماد برای شما باشه .
مرسی

۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

مرد یا زن ؟

خیلی وقتها خیلی جاها می شنویم که کسی بهمون میگه اگه فلانی این کارو کرد عیبی نداره اون مرده اما شما نکنی بده ، شما خانمی واسه خانمها بده . جمله ای که گاه و بیگاه می شنویم . حتی این جمله رو از اکثر خانمها هم من شنیدم . نظرتون چیه؟
من خیلی در موردش فکر کردم . همین جمله ی بی معنی باعث شده خیلی از خانمها استعدادهایی رو که دارند نادیده بگیرند . چرا چون مثلا یه پدر بی سواد واسه دخترش شوهر انتخاب میکنه و نمیذاره دختر خودش طرف رو بشناسه یا مثلا یه مادر نادان می ترسه از اینکه دخترش چند کیلومتر بره اونطرف تر درس بخونه ، یا اگه یه دختر اومد تو جامعه از خودش و حقش دفاع کنه همه لبشون رو گاز میگیرند که وای دیدی چه دخترفلان و بهمانی بود و غیره و غیره .
از خانمی پرسیدم چرا شدی این . چرا اینقدر بدبخت و بی اراده هستی میگه همیشه سعی کردند تو ذهنمون این رو جا بدن . اینکه من یک زنم و نمیتونم . آیا واقعا همینه؟
نه عزیز من ، مگه اینهمه زن موفق زن نبودند مگه اینهمه مادرایی رو ندیدیم که تک و تنها بهترین بچه ها رو بار آوردند . من میگم شما اگه چنین تفکری داری اشکال از خودته . اگه اون جملات بی معنی و پوچ رو می شنوی و ذره ای در توان خودت شک کردی خودت مشکل داری . تو وجود خودت .
کی گفته اگه مردی کار اشتباهی انجام داد قبح مسئله کمتره نه من قبول نمی کنم .من حرف بی معنی و بی منطق قبول نمی کنم .
کی میگه ما توی جامعه ای هستیم که محدودیم . کی گفته اینجا زنها نمیتونند سری بلند کنند و بگن ما هم هستیم . نه عزیز من ، شما قبل از جامعه باید خودت باور کنی که هستی و میتونی . مگه جامعه چیه ؟ غیر از اینه که این جامعه ای که همه ی ندونم کاریمون رو میندازیم گردن اون ، همین جامعه ترکیبی از خود ما و باورهای خود ماست ؟
آره منم این جملات رو زیاد شنیدم اما من هیچ چیزی رو بدون منطق قبول نمیکنم . درسته مرد و زن با هم متفاوتند اما هیچ یک بر دیگری برتری نداره تنها قدرتی که مردها نسبت به زنها دارند قدرت جسمی و بدنی اونهاست . درست فکر کنید می بینید که کوچکترین برتری دیگه ای در مردها دیده نمیشه . این هم که جای نگرانی نداره شما برای جبرانش از هر وسیله نقلیه ای میتونید استفاده کنید . نمیخوام به کسی توهین بشه اما ما باید قبل از دیگران خودمون رو باور کنیم . لطفا هیچوقت از موضع ضعف وارد نشید چون اینطوری هم به اونچه که لیاقتتون هست نمی رسید هم زمینه رو برای سوء استفاده دیگران فراهم کردید . مرسی



۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

عشق دوران کودکی

امروز تو کوچه دیدمش . یک آشنای غریبه . فقط یک سلام کردیم و رد شدیم . اون کی بود؟ عشق دوران کودکی . با هم همبازی بودیم . چند سال از من بزرگتر بود . اون پسر خیلی شیطونی بود و من دختری باهوش و حساس. نمیدونم چرا تو اون عالم بچگی همیشه احساس میکردم عاشقشم . شاید اون موقع درک درستی از عشق نداشتم اما دوستش داشتم . این نیازی که آدم همیشه دلش میخواد کسی باشه که بهش عشق بورزه تو همون دوران کودکی هم در بعضی ها شدیده . البته اون فقط یک عشق کودکانه بود . یک حس درونی بچگانه . مثل دوست داشتن اسباب بازیهامون . خیلی پر انرژی بود کمی هم تپل و برای من مظهر یک مرد قوی بود. اما وقتی بزرگتر شدیم من که رفتم دبیرستان اون رفته بود سربازی . تازه با کلی واسطه تونسته بودند اخراجش از مدرسه رو بخاطربی انضباطیش , ماستمالی کنند و دیپلم بگیره . تو دوران دبیرستان هنوزم برام مظهر یک مرد قوی بود اما کم کم برام کمرنگ شد . من رفتم دانشگاه اونم رفت سراغ کار آزاد . البته کار جدی که نه چون اصلا نیاز مالی نداشت . میدیدم که حالا شخصیتمون , موقعیت اجتماعیمون خیلی متفاوته . من ادامه تحصیل دادم . کم کم اونقدر فاصلمون زیاد شد که حالا که همو میبینیم فقط یک سلام خشک و خالی .
حالا که خوب فکر میکنم میبینم چقدر اون عشقهای کودکانه گاهی مسخره و بی معنی است و چه راحت فراموش میشه . اما شاید همون عشقی که تو سنین 6 تا 9 سالگی پا میگیره بعدها بطور ناخودآگاه روی انتخاب زندگی تاثیر میذاره . میگم شاید چون مطمئن نیستم . من نسبت به اون حتی ذره ای احساس تو دلم نمونده بود اما وقتی 3 سال پیش کسی رو برای زندگی انتخاب کردم که خیلی به اون شباهت داشت ....
نمیدونم شاید همون علایق کودکی تاثیر گذاشت و من مردی رو انتخاب کردم که مناسب هم نبودیم . فقط اونم یک مرد خوش تیپ پولدار بود که میشد مظهر جاه طلبی باشه . اما خیلی زود فهمیدم راهی که رفتم اشتباست . ولی چرا اونموقع اون انتخاب رو کردم ؟ شاید بخاطر شرایط بود اما اون ذهنیت کودکی هم بی تاثیر نبوده . البته هنوزم توی معیارهام یک مرد قوی تو ذهنم هست . شاید بخندید ولی هست . منتها کلی معیار دیگم بهش اضافه شده . بگذریم . ولی کاش ,
کاش همه چی مثل دوران کودکی راحت میگذشت و میشد راحت همه چی رو فراموش کرد .
" بچه که بودیم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهای قوی ......بزرگ که شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسکا"

آغاز

سلام . امروز میخوام اینجا تازه شروع کنم . میدونید برای شروع فقط کافیه اراده کنید . از هرچی میخواین بنویسید . از زندگی , درس , عشق یا .....

امیدوارم اینجا لااقل چند جمله اش به درد کسی بخوره.

مرسی زری