ممکنه دلیلش خودخواهی من باشه یا بی تفاوتی من نسبت به نگرانی ها و دلسوزی های اون؟ دلیلش چیه؟
واقعا این موضوعیه که من نمی دونم اگر برام اتفاق بیفته کدوم راه رو انتخاب میکنم. میخوام منصف باشم. اگر با اون در میون بذارم در واقع اون رو در غمهام شریک کردم. اما اگر سکوت کنم شاید این سکوت اون رو بیشتر آزار بده و همین سکوت من اون رو بیشتر نگران کنه و در مورد حاد بودن مشکل مطمئن تر شه. پس باید چیکار کرد؟ به من بگید کدومش درسته؟ آیا باید متناسب با روحیات طرف مقابل یکی از این دو رو انتخاب کرد یا کلا گفتن حقیقت همیشه درست ترین راهه؟ نمی دونم واقعا اگر کسی در چنین موضعی سکوت رو انتخاب کنه دلیلش چی می تونه باشه؟ آیا از عشق زیاده یا از خودخواهی و اینکه حس میکنه می تونه تنهایی این راه رو بره و به تو احتیاج نداره؟ واقعا کدومشه؟
این روزها این همش برام سواله که سکوت واقعا دلیلش چیه؟ اون می خواد تنهایی چی رو حل کنه؟